مادران رضاعي پيامبر صلي الله عليه وآله

مشخصات كتاب

سرشناسه : محمدي، رمضان، 1343 -

عنوان و نام پديدآور : مادران رضاعي پيامبر صلي الله عليه وآله ( ام ايمن، ام فروه، حليمه، ثويبه ) به ضميمه اسماء بنت يزيد و ام رعله/ رمضان محمدي.

مشخصات نشر : تهران: نشر مشعر، 1391.

مشخصات ظاهري : 48ص.

شابك : 978-964-540-365-0

موضوع : محمد (ص)، پيامبر اسلام، 53 قبل از هجرت - 11ق. -- مادران رضاعي

موضوع : زنان مقدس مسلمان -- سرگذشتنامه

موضوع : زنان مسلمان -- سرگذشتنامه

رده بندي كنگره : BP52/م315م2 1391

رده بندي ديويي : 297/97

شماره كتابشناسي ملي : 2733101

ص1

اشاره

ص2

ص3

ص4

ص5

ص6

ص7

ديباچه

سعادت واقعي انسان و پويايي جوامع بشري در گرو شناخت و كارآمد كردن سيره اولياي الهي است. پرآشكار است كه سيره اولياي الهي به ويژه اهل بيتِ خاندان وحي، متقن ترين آموزه هاي تربيتي و بنيادي ترين مؤلفه فرهنگ اسلامي است. شناخت واقعيت هاي زندگي آنان و بهره گيري از روش و منش و رفتار و گفتارشان مي تواند زمينه هاي تعالي و سعادت واقعي انسان را فراهم سازد. ازاين رو، پژوهش در آثار اولياي الهي به ويژه جست وجو در احوال خاندان پاك نبوت به منظور الگوگيري از آنان ضرورت انكارناپذير مراكز پژوهشي است.

گروه تاريخ و سيره مركز تحقيقات حج در راستاي ايفاي رسالت خود در ترويج فرهنگ اصيل اهل بيت:

ص8

دست به انتشار شرح حال عده اي از مردان و زنان انسان ساز زده است كه از جملة آنان شرح حال مادران رضاعي گرامي رسول خدا9 است كه اسماء بنت يزيد و ام رعله از زنان نمونه صدر اسلام نيز به جمع مادران رضاعي حضرت ضميمه شده است. اميد است كه اين نوشته مورد قبول آن بانوان بزرگوار قرار گيرد.

در پايان، مركز تحقيقات حج بر خود لازم مي داند از تلاش پژوهشگر محترم آقاي رمضان محمدي، عضو هيئت علمي گروه تاريخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و همه كساني كه در به ثمر رسيدن اين اثر تلاش كرده اند، سپاس گزاري نمايد.

انه ولي التوفيق

مركز تحقيقات حج

گروه تاريخ و سيره

ص9

مقدمه

اشاره

رسول خدا9 علاوه بر آمنه كه مادر آن حضرت بود داراي دايگان و مادران رضاعي متعددي بود كه او را شير دادند و در رشد و پرورش آن حضرت سهيم شدند، و آن حضرت نيز بر اساس آية قرآني جزاي احسان، احسان است(1) ، پيوسته از آنان به خوبي ياد مي كرد و به بازماندگان آنان احسان مي نمود. متني كه پيش روست، درباره برخي از دايگان و مادران رضاعي رسول خدا9 و همچنين برخي زنان نمونه صدر اسلام است.

لازم به ذكر است كه بر اساس متون فقهي ما، علاوه بر قرابت نسبي كه از طريق خويشاوندي و به سبب ولادت ايجاد مي شود، نوعي از قرابت وجود


1- الرحمن: 60.

ص10

دارد كه به واسطه شيرخوارگي تحقق مي يابد. ازاين رو، هر صنفي كه از طريق سبب بر هم حرام مي شوند، از طريق رضاع نيز همان افراد بر يكديگر حرام مي شوند و خويشاوندي شرعي بين فرزند و خانواده ايجاد مي شود. علاوه بر حكم فقهي رضاع، در معارف ديني نيز خويشاوندي به رضاع مانند خويشاوندي به نسب، داراي حقوق و تكاليفي مي شود كه براساس آن لازم است همديگر را احترام كنند.

در اين متن براي آشنايي مخاطبان، شرح حال چهار تن از دايگان و مادران رضاعي آن حضرت آمده است. البته دايگان حضرت تا ده نفر ذكر شده است كه آگاهي قابل توجهي از ديگر دايگان در دست نيست. البته شرح حال دو تن از زنان نمونه صدر اسلام نيز ضميمه پژوهش شده است. اميد است كه اين مختصر مورد رضايت رسول گرامي اسلام9 قرار گيرد.

ص11

1

اُمّ اَيْمَن

ام ايمن، كنيه «بركة بنت ثعلبة بن عمر حبشيه»، از زنان مشهور صحابي و دايه رسول خدا9 است.(1)

ام ايمن كنيز عبدالله بن عبدالمطلب بود كه از راه ارث، به رسول خدا9 رسيد(2). وقتي آمنه، مادر پيامبر 9 تصميم گرفت به يثرب برود تا آرامگاه شوهرش را زيارت كند، ام ايمن همراه وي بود. هنگام برگشتن از مدينه، آمنه در محلي به نام «ابواء»(3) رحلت كرد. از آن پس، دايگي پيامبر 9 را ام ايمن به عهده گرفت.(4)


1- الطبقات الكبري، محمد بن سعد، ج8، ص223.
2- الاستيعاب، ابن عبدالبر، ج4، ص356.
3- محلي در فاصلة 30 ميلي مدينه است كه امروزه به آن مستوره مي گويند؛ دائرة المعارف بزرگ، ج1، ص307.
4- مروج الذهب، علي بن حسين مسعودي، ج2، ص275؛ امتاع الاسماع، احمد بن علي مقريزي، ج1، ص14

ص12

ام ايمن تا آنجا كه مي توانست از پيامبر 9 جدا نمي شد. پيامبر 9 دربارة وي فرمود: «اُمُّ اَيمَن اُمّي بَعدَ اُمّي»(1) ؛ «ام ايمن بعد از مادرم، مادر من است». همچنين مي فرمود: «او تنها باقي ماندة خاندان من است»(2). هرگاه چشم حضرت به او مي افتاد، مي فرمود: «يا اُمَّه»؛ «اي مادر».

پيامبر اكرم 9 بعد از ازدواج با حضرت خديجه3، ام ايمن را آزاد كرد. او با «عبيد بن زيد خزرجي» ازدواج كرد و ايمن متولد شد. ايمن در جنگ حنين (سال هشتم هجري) به شهادت رسيد و خود عبيد در غزوه خيبر به شهادت رسيد. شهرت ام ايمن، از نام ايمن است(3). بعد از فوت عبيد، پيامبر 9 فرمود: «هر كس از اينكه با زني از زنان بهشتي ازدواج كند خوشحال مي شود، با ام ايمن ازدواج كند». پس از اين سخن پيامبر 9، زيد بن حارثه، آزادشده و پسرخوانده پيامبر 9 با او ازدواج كرد كه اُسامه از اين ازدواج متولد شد.(4)

ام ايمن، بعد از رحلت حضرت خديجه3، بدن مطهر او را به كمك «ام الفضل» _ همسر عباس بن


1- الإستيعاب، ج4، ص356؛ الإصابه، احمد بن علي بن حجر، ج8،ص359.
2- الطبقات الكبري، ج8، ص179
3- همان، ص223.
4- الاصابه، ج4، ص432.

ص13

عبدالمطلب _ غسل داده و كفن كردند.(1) ام ايمن از نخستين كساني بود كه اسلام آورد و از هجرت كنندگان به حبشه است.(2)

از زمان و چگونگي برگشت او از حبشه، اطلاعي در دست نيست. رسول خدا 9 هنگام مهاجرت به مدينه، امانت هاي مردم را به او سپرد تا به علي بن ابي طالب7 تحويل دهد و آن حضرت نيز آنها را به صاحبانشان برگرداند.(3)

ام ايمن در جنگ احد (سال سوم) و خيبر (سال هفتم) به مداواي مجروحان، خستگان و واماندگان مي پرداخت و براي آنان آب مي برد.(4) در جنگ احد، به صورت فراريان خاك مي پاشيد و به آنان دوك نشان مي داد و مي گفت شمشيرتان را بدهيد و نخ بريسيد.(5)

در ايام ولادت امام حسين 7، (در سال سوم هجرت) ام ايمن خواب ديد كه قطعه اي از بدن مبارك پيامبر 9 جدا شد و در خانه او افتاد. اين خواب وي را ناراحت و آشفته ساخت و باعث گريه او شد. وقتي حضرت


1- امتاع الاسماع، ج6، ص31.
2- الاستيعاب، ج4، ص356.
3- المجموع في شرح المهذب، محيي الدين بن شرف نووي، ج14، ص184.
4- الطبقات الكبري، ج8، ص225؛ مغازي، محمد بن عمر واقدي، ج1، ص241؛ ج2، ص685.
5- شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج15، ص24.

ص14

خبردار شد، او را فرا خواند و فرمود: «ديشب به من خبر رسيد كه تا صبح گريه كرده اي؟» ام ايمن، خواب را براي حضرت تعريف كرد. حضرت در تعبير خواب او از ولادت امام حسين 7 خبر داد و فرمود: «او بعد از ولادت، در خانه شما رفت و آمد، خواهد كرد».(1)

رسول خدا 9 پيوسته به ديدار ام ايمن مي رفت. بعد از رحلت رسول خدا 9، خليفه اول و دوم نيز به پيروي از آن حضرت 9 به ديدن او مي رفتند.(2) به هنگام بيماري رسول خدا 9، ام ايمن گريه مي كرد و مي گفت: «مي دانم حضرت رخت از اين جهان برمي بندد؛ اما از آن جهت مي گريم كه وحي و اخبار آسماني از ما قطع مي گردد».(3)

او از پيامبر 9 رواياتي نقل كرده است: «انس بن مالك»، «حَنَشِ بن عبدالله صنعاني» و «ابوزيد المَديني» از كساني هستند كه از او روايت كرده اند.(4)

او پيشاپيش، خبر شهادت امام حسين 7 را از رسول خدا 9 نقل كرده بود.(5) حضرت زينب3 پس


1- روضة الواعظين، فتال نيشابوري، ص155.
2- الاستيعاب، ج4، ص356.
3- الطبقات الكبري، ج8، ص226.
4- تهذيب الكمال، ابوالحجاج يوسف بن احمد نيشابوري، ج22، ص447.
5- كامل الزيارات، جعفر بن محمد قولويه قمي، ص446.

ص15

از ضربت خوردن حضرت علي 7 از ايشان در باره خبر ام ايمن پرسيد، اميرمومنان فرمود: «حديث همان است كه ام ايمن نقل كرده است»(1). از ديگر احاديث او، حديثي است در فضيلت تربت سيد الشهداء 7 كه از پيامبر خدا 9 چنين نقل كرده است:

هي (ارض كربلا) أطهَرُ بِقاعِ الأرضِ وأعظَمُها حُرمةً وَأنّها لَمِنْ بَطْحاء الْجَنَّة.(2)

سرزمين كربلا، پاكيزه ترين بقعه روي زمين و از نظر احترام و حرمت از بزرگ ترين بقعه هاست و همانا كربلا از بساط هاي (باغ هاي) بهشت است.

«جوهري»، او را در شمار شاهدان حضرت زهرا3 در قضيه فدك آورده است(3). همچنين نقل شده كه او از معتمدترين زنان نزد حضرت زهرا3 بود. در باره ازدواج حضرت زهرا3 و هداياي الهي و نثار ملائكه، حديث مفصلي از رسول خدا 9 نقل كرده است(4). هنگامي كه حضرت، متوجه رحلت خود شد،


1- كامل الزيارات، ص448.
2- بحارالأنوار، محمدباقر مجلسي، ج28، ص59، السجود علي الارض، علي احمدي، ص140.
3- السقيفة و فدك، احمد بن عبدالعزيز جوهري، ص110؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج16، صص214_220.
4- تفسير عياشي، ج2، ص212؛ روضة الواعظين، ص146؛ امالي صدوق، ص362.

ص16

ام ايمن را خواست تا علي 7 را خبر كند.(1)

ام ايمن، در رواياتي چند از رسول اكرم 9 در زمره زنان بهشتي شمرده شده است.(2) امام باقر7 فرمود: «فإني أشْهَدُ أَنَّها مِنْ أهْلِ الجَّنَّةِ»(3) ؛ «من شهادت مي دهم كه او ]ام ايمن[ از بهشتيان است».

او در اوايل خلافت عثمان، يعني پس از 32ه .ق از دنيا رفت.

«ابن سعد» نقل كرده كه «ابن ابي الفرات»، مولاي (غلام) اسامة بن زيد با «حسن بن اسامه» نزاع كردند. ابن ابي الفرات، به حسن بن اسامه گفت: «اي پسر بركه!» مقصودش از بركه، ام ايمن بود. حسن، كساني كه آنجا بودند را شاهد گرفت كه ابن ابي الفرات به من گفت پسر بركه. پس نزد قاضي مدينه شكايت كردند. قاضي مدينه، به جهت اين بي حرمتي كه خواسته بود او را كوچك كند، هفتاد تازيانه به او زد و گفت: «رسول خدا 9 او را مادر خطاب كرده است»(4). ام ايمن، احاديث بسياري از رسول خدا9 نقل كرده است.(5)


1- روضة الواعظين، ص151؛ الحدائق الناضرة، يوسف بحراني، ج4، ص89.
2- كافي، محمد بن يعقوب كليني، ج1، ص543.
3- همان، ج2، ص405.
4- الطبقات الكبري، ج8، ص226.
5- مسند احمد بن حنبل، ج 6، ص421؛ المعجم الكبير، طبراني، ج2، ص85.

ص17

2

اُمّ فَرْوَة ظِئرُ النَّبي 9

«ام فروه» از صحابه و دايه رسول اكرم 9 بود(1). از چگونگي اسلام آوردن، زندگي، نسب و قبيله او اطلاعي در دست نيست. «شامي»، دَه نفر از دايگان رسول خدا 9 را شمرده و او را نهمين دايه اي دانسته كه حضرت را شير داده است(2) .

تنها يك روايت از رسول خدا 9 را به او نسبت داده اند كه پيامبر اكرم 9 به او فرمود: «هنگام خواب، سورة {قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ} را بخوان كه اين سوره، بيزاري از شرك است».

در استناد اين روايت، به ام فروه ترديد شده است. بعضي گفته اند راوي اين حديث، فروه، ابوفروه و يا


1- اسدالغابه، ج7، ص365.
2- سبل الهدي و الرشاد، صالحي شامي، ج1، ص387.

ص18

نوفل است. «ابن حجر» گفته، استناد اين روايت به ام فروه، قولي بعيد، بلكه اشتباه است. منشأ اشتباه اين است كه به دنبال نام فروه، «ظئر» آمده، آنان خيال كرده اند كه ظئر، تنها به زن مرضعه اطلاق مي شود. درحالي كه ظئر، به شوهر زن مرضعه كه صاحب لبن و شير است نيز گفته مي شود.

«ابن كثير»، مرضعه را به معناي زن شير ده گرفته و از او با نام فروه ياد كرده و روايت را نيز از وي دانسته است و اين قول را به ابو احمد عسكري و ابن اثير، نسبت داده است.

ص19

3

حليمه سعديه

«حلميه» دختر «عبد الله بن حارث» از قبيله «سعد ابن هوازن» و جزو مادران رضاعي رسول خدا 9 بود. علت شير دادن حليمه به رسول خدا9 اين است كه بر پايه گزارش هاي تاريخي، عادت و رسوم بزرگان و اشراف عرب پيش از اسلام چنان بود كه فرزندان خود را از شيرخوارگي به بيابان هاي اطراف مكه مي فرستادند تا از نظر جسمي، سالم بمانند، در هواي آزاد رشد كنند، در گفتار، فصيح شوند و از قريحه اي سالم بهره مند شوند. رسول خدا 9 نيز از اين سنت نيكو بهره مند شد.

عبدالمطلب كه در پي دايه اي بود تا آن حضرت را

ص20

شير دهد، حليمه دختر «ذؤيب» را يافت كه همراه شوهرش به مكه آمده بود تا نوزادي را براي شير دادن نزد خود ببرد.

بنابر قولي، عبدالمطلب اعلام كرد كه فرزندش دايه مي خواهد. در پي اين درخواست، زنان شيرده زيادي آمدند؛ ولي حضرت پستان هيچ كدام را نگرفت. وقتي اين خبر منتشر شد، حليمه سعديه آمد و اعلام كرد كه او نيز شير دارد. حليمه سينه اش را جلو آورد، ولي حضرت نگرفت؛ اما به سينه ديگرش متمايل شد كه شير نداشت يا كم شير داشت. يكباره سينه پر از شير شد. به عبدالمطلب خبر دادند. پرسيد: «نامش چيست؟» گفتند: «حليمه». پرسيد: «از كدام قبيله است؟» گفتند: «سعديه». عبدالمطلب گفت: «دو خصلت نيكو و پسنديده، يكي حلم و بردباري (حليمه) و ديگري سعادت (سعديه)». و بدين سان دايگي حليمه را به فال نيك گرفت و فرزندش را به او سپرد. عبدالمطلب، حليمه را فرا خواند و به او

ص21

گفت: «من جدّ اين كودك و جاي پدر او هستم ؛ اگر خواستي او را شير دهي، به تو مي سپارمش و مزد تو را نيز عهده دار مي شوم».

حليمه، محمد را نزد قبيله خود برد. هنگامي كه آمنه محمد را تحويل حليمه مي داد، ضمن برشمردن حوادث خارق العادة هنگام ولادت رسول خدا 9 گفت: «به من گفته شد بعد از سه شبانه روز فرزندت در خانه ابوذؤيب، شير خواهد خورد». حليمه گفت: «كنيه شوي من ابوذؤيب است» و آمنه از اين خبر بسيار مسرور شد.

ابن شاذان قمي گويد: خيلي از زنان بني هاشم خواستند محمد را شير دهند، ولي محمد، سينه هيچ يك از آنان را نگرفت؛ مانند حضرت موسي7 كه خداوند درباره او فرمود: (وَ حَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ...) (قصص: 12) چنان كه در منابع آمده است، عبدالمطلب از پدر حليمه خواست، دخترش، محمد را شير دهد. پدر حليمه گفت: «كدام دخترم؟» عبدالمطلب گفت: «هر كدام عاقل تر و

ص22

باحياتر است». پدر حليمه گفت: «حليمه از نظر عقل، كامل تر و از نظر فهم، بهتر است. زباني فصيح و قلبي مهربان دارد و راستگوست».

پدر حليمه، خبر تقاضاي عبدالمطلب را براي دايگي محمد به حليمه داد. حليمه خيلي خوشحال شد و خود را همراه همسرش به مكه رساند. حليمه پيامبر را به صحرا برد. قبيله بني سعد كه تهي دست بودند، به بركت وجود رسول خدا 9 از نعمت هاي فراواني برخوردار شدند. حليمه و شوهرش، درباره بركات وجود آن حضرت در قبيله بني سعد، داستان هايي را نقل كرده اند. حليمه در اين باره گفته:

زمين هاي ما خشك بود؛ ولي وقتي محمد به قبيله ما آمد، گوسفندان ما از صحرا سير باز مي گشتند و از آنها شير مي دوشيديم. همه آرزو مي كردند كه يتيمي مثل محمد نصيب آنان شود. خداوند به بركت او، فقر و بلا را از ما دور كرد و خير و بركت را در ميان ما جاري ساخت.

به اين ترتيب، بني سعد، بركت وجود شريف آن

ص23

حضرت9 را در مورد خود و اموالشان مشاهده كردند. سرانجام حسادت برخي از خاندان ها به وجود رسول خدا 9 در نزد بني سعد، موجب شد تا رسول خدا 9 نزد خانواده اش برگردد در حالي كه حليمه به هيچ وجه نمي خواست او را از خود جدا كند. شوهر حليمه به وي گفت:

به خدا سوگند! حسادت خاندان فلان و فلان، براي بهره مندي مان از بركات بزرگ خداوند متعال به واسطه وجود محمد است.

حليمه پس از دو سال، رسول خدا 9 را به خانواده اش بازگرداند ، عبدالمطلب به خاطر وباي شايع شده، دوباره حضرت را به حليمه بازگرداند. حليمه نيز به دليل بركاتي كه از وي ديده بود، با كمال ميل پذيرفت. حليمه درباره بازگشت رسول خدا 9 مي گويد:

بعد از تمام شدن دو سال، با كودكِ آمنه نزد او آمديم و چون خير و بركت زيادي از او ديده

ص24

بوديم، به آمنه گفتيم و اصرار كرديم يك سال ديگر نزد ما بماند تا از وباي مكه در امان بماند.

زياد شدن شير در سينة حليمه سعديه، سرعت و قوت گرفتن مركب ضعيف حليمه، برخورداري از نعمت باران و سرسبز شدن صحراي بني سعد و نيز زياد شدن شير گوسفندان و شترها، از بركات وجود رسول خدا 9 در صحراي بني سعد شمرده شده است.

رسول خدا 9 تقريباً چهار سال در خانه حليمه سعديه و دور از خويشان خود زندگي كرد. سال ششم بعد از عام الفيل، حليمه او را نزد آمنه آورد. حليمه در وصف رسول خدا 9 چنين مي گويد:

محمد به كودكاني كه بازي مي كردند نگاه مي كرد؛ اما با آنان بازي نمي كرد. هرگز از او كارهايي كه از ديگر كودكان سر مي زد، نديدم. او بسيار تميز بود. عريان بودن بدنش را دوست

ص25

نداشت. هنگامي كه زبان به سخن مي گشود، سخنان نيكو مي گفت. صدقه نمي خورد. اگر با حيواني بدرفتاري مي شد، با دست كشيدن، حيوان را آرام مي كرد.

حليمه، پيش از رسول خدا 9 حمزة بن عبدالمطلب، ابوسلمه مخزومي (همسر ام سلمه) و ابوسفيان بن حارث بن عبدالمطلب را شير داده بود ؛ البته گفته اند: نخستين زني كه چند روزي رسول خدا 9 را شير داد، ثُويبه كنيز ابولهب بود. اما برخي از محققان، با استناد به اختلافاتي كه در نقل هاي تاريخي وجود دارد، در شير دادن ثويبه، ترديد كرده اند.

سَلمي، خواهر حليمه و خاله رضاعي حضرت و عبدالله بن حارث و انيسة بنت حارث، و شيماء فرزندان حليمه، برادر و خواهران رضاعي حضرت بودند.

ص26

رسول خدا9 عده اي از اسراي بنوجُشم را كه تيره اي از سعد بن بكر بن هوازن بودند و در غزوه حنين اسير شده بودند، به خاطر حليمه مادر رضاعي خود، بخشود. در اين غزوه شيماء خواهر رضاعي پيامبر نيز اسير شد و با مهرباني از سوي پيامبر پذيرايي و بخشوده شد.

ص27

4

ثُوَيبه

رسول خدا 9 بعد از تولد، تنها چند روز از مادرش شير خورد؛ پس از آن به دلايل مختلفي كه براي ما معلوم نيست و از اين دلايل مي تواند بيماري مادرش باشد، دايگان متعددي آن حضرت را شير دادند. شامي، ده دايه براي رسول خدا 9 شمرده و نخستين دايه را ثويبه، كنيز ابولهب دانسته است.

ثويبه، از شير پسرش «مسروح» به رسول خدا 9 شير داده است. زمان شيردادن ثويبه به آن حضرت، چند روز پيش از آمدن حليمه سعديه (به اختلاف سه يا هفت روز) بوده است. در گزارش ديگر اين مدت

ص28

چهار ماه ذكر شده است. آگاهي زيادي از زندگي ثويبه نداريم. «مستوفي»، ثويبه را يمني مي داند. او قبل از رسول خدا 9، «حمزة بن عبدالمطّلب»، «جعفر بن ابي طالب» و «ابوسلمة بن عبدالاسد مخزومي» و «عبدالله بن جحش» را نيز شير داده بود. از اين شواهد فهميده مي شود كه حرفه ثويبه، دايگي بوده است.

ام حبيبه، همسر رسول خدا 9 و دختر ابو سفيان مي گويد:

به رسول خدا9 عرض كردم: «چقدر خوب است كه خواهر مرا هم به ازدواج خود درآوري؛ چون دوست دارم او نيز افتخار همسري شما را پيدا كند». پيامبر فرمود: «خواهر تو، بر من حلال نيست».

ام حبيبه مي گويد:

دوباره عرض كردم: «شنيده بودم كه مي خواهي با دره، دختر ابو سلمه مخزومي ازدواج كني؟» حضرت فرمود: «او هم بر من حرام است؛ زيرا او

ص29

دخترِ برادر رضاعي من است. ثويبه، من و ابو سلمه را با هم شير داده است».

در روايت ديگري آمده است كه رسول خدا 9 از «ام حبيب»، دختر «عباس بن عبد المطلب» خواستگاري كرد؛ اما معلوم شد عباس نيز برادر رضاعي اوست كه ثويبه هر دو را شير داده است؛ لذا از خواستگاري منصرف شد. البته صحت اين گزارش محل ترديد است؛ زيرا بعيد است كه آن حضرت از خواهر رضاعي خود اطلاع نداشته باشد.

«واقدي» نقل مي كند: «رسول خدا 9 تا هنگامي كه در مكه بودند، نزد ثويبه مي رفتند و به او كمك مي كردند. خديجه هم ثويبه را گرامي مي داشت». ثويبه همچنان كنيز و برده ابولهب بود و حضرت خديجه3 از ابولهب خواست تا ثويبه را به او بفروشد تا آزادش كند، ولي ابولهب نپذيرفت ؛ اما پس از هجرت رسول خدا 9 به مدينه، ابو لهب ثويبه را آزاد كرد. بعد از آن، پيامبر 9 براي ثويبه جامه و پول

ص30

مي فرستاد. برخي از محققان، با استناد به اختلافاتي كه در محتواي نقل هاي تاريخي و تناقضي كه در زمان شير دادن افراد، توسط ثويبه وجود دارد، در شير دادن ثويبه به رسول خدا 9 ترديد كرده اند.

از جمله تناقضات اشاره شده، اختلاف سني حمزه و رسول خدا 9 است؛ زيرا حمزه دو سال از رسول خدا 9 بزرگ تر بود و شير خوردن اين دو نفر از شير «مسروح»، فرزند ثويبه مشكل است. اين در حالي است كه مورخان در برادرِ رضاعي بودن حمزه و رسول خدا 9 اتفاق نظر دارند. رواياتي نيز حاكي از تكريم و احترام رسول خدا 9 به ثويبه است. شواهد زيادي بر درستي خبر شير خوردن حضرت، نزد ثويبه وجود دارد، به ويژه كه در جاهليت و بعد از آن، زناني بودند كه حرفه و كار آنان دايگي بود و صاحبان اين كنيزان، از اين طريق در آمد كسب مي كردند.

از اين رو، هيچ بعيد نيست كه دايه اي بيش از دو سال شير داشته باشد، به ويژه كه درباره رسول خدا 9 آمده است كه چند روز بيشتر از ثويبه شير نخورده

ص31

است؛ در اين صورت ثويبه در ابتداي شير دهي خود، حمزه را و در اواخر شيردهي، رسول خدا 9 را شير داده است؛ البته اين امكان وجود دارد كه ثويبه، قبلاً عباس را از شير فرزند ديگرش كه نام او به ما نرسيده يا در كودكي از دنيا رفته، شيره داده باشد.

مطلب ديگري كه در باره ثويبه وجود دارد، اسلام اوست. آيا مسلمان شده بود يا نه؟ در گزارش هاي تاريخي، اختلاف است. بنا بر برخي از گزارش هاي تاريخي ثويبه مسلمان شد. چنان كه مرحوم مجلسي تصريح كرده است: «تكريم رسول خدا 9 از ثويبه نيز مي تواند دليل بر اسلام او باشد».

ثويبه در سال هفتم هجري درگذشت. رسول خدا 9 وقتي خبر درگذشت ثويبه را شنيد، از فرزندش مسروح پرسيد، به آن حضرت گفتند: «مسروح پيش از مادرش درگذشت و كسي از خويشاوندان او باقي نمانده است».

در خبري آمده كه بعد از مرگ ابولهب، برادرش عباس بن عبدالمطّلب او را در خواب ديد و از حالش

ص32

پرسيد، ابولهب گفت: «تنها به جهت آزاد كردن ثويبه، روزهايي از هفته، از عذاب من كم مي شود». گذشته از اينكه گزارش بالا تنها يك خواب است و با سند مرسل نيز نقل شده است، مخالف آموزه هاي قرآني است؛ زيرا طبق صريح آيات قرآن عمل كافر در قيامت، براي او نفعي نخواهد داشت؛ بنابراين، صحت خبر مزبور محل ترديد است و هيچ حجيتي ندارد.

ص33

5

اسماء بنت يزيد بن سَكَن

كنيه اسماء، «ام عامر» و از تيره «بني عَبْدُالاَشْهل» از طايفه بزرگ «خزرج» بود؛ لذا به ام عامر اشهليه شهرت داشت. او از زنان مجاهد و صحابه و دختر عمه معاذ بن جبل بود. برخي نيز او را «ام سلمه انصاريه» دانسته اند.

پدرش يزيد بن سكن در جنگ احد، سخت از

ص34

رسول خدا9 دفاع كرد و جراحات سختي برداشت. پيامبر9 فرمود: «او را پيش من بياوريد». يزيد خود را كشان كشان به پيامبر9 رساند و درحالي كه صورت خود را روي پاي رسول خدا9 گذاشته بود، شهيد شد.

مادرش «ام سعد» دختر «خزيم بن مسعودي» است. اسماء جزو زناني بود كه در سال اول هجري، خدمت رسول خدا9 رسيد و با ايشان بيعت كرد. بنا به قولي، اولين زني بود كه با پيامبر9 بيعت كرد. او

مي گويد:

من و ليلي دختر حطيم و حواء دختر يزيد بن سكن، در حالي كه چادرهاي خود را به خود پيچيده بوديم، بين نماز مغرب و عشا خدمت رسول خدا9 رسيديم. من سلام كردم، رسول خدا نسب ما را سؤال كرد. سپس خوش آمد گفت و از كار ما سؤال كرد. گفتيم: «آمده ايم با شما بيعت كنيم. ما نبوت شما را تصديق كرده ايم و گواهي مي دهيم آنچه را آورده اي، حق است». رسول خدا9 فرمود: «سپاس خداي متعال را كه شما را به اسلام هدايت كرد. من با شما بيعت كردم».

ص35

اسماء گويد:

به رسول خدا9 نزديك شديم. حضرت فرمود: «من با زن ها مصافحه نمي كنم و دست نمي دهم. سخن من براي هزار زن، مانند سخن من براي يك زن است؟»

وي در بعضي از غزوات رسول خدا9 شركت داشت. بعد از جنگ احد، حضرت بر بني عبدالاشهل وارد شد. آنان بر كشته هاي خويش گريه مي كردند. وقتي گريه آنان را ديد، فرمود: «لكنَّ حَمزةَ لا بَواكِيَ لَهُ» ؛ «اما حمزه گريه كننده اي ندارد».

اسماء با شنيدن اين سخن، ساكت شد و به رسول خدا9 عرض كرد: «هر مصيبتي بعد از سلامتي شما گواراست». او در جنگ خندق شركت داشت و براي رسول خدا9 خرماي مخلوط با آرد و

روغن برد. پيامبر9 نزد ام سلمه بود. ام سلمه، مقداري از آن را گرفت و رسول خدا9 با بقيه غذا، اهل خندق را غذا داد. همه سير شدند، ولي چيزي از

ص36

غذا كم نشد.

در غزوه حديبيه، چهار زن همراه رسول خدا9 بودند. يكي از آنان، ام عامر اشهليه (اسماء) بود. او در جنگ يرموك هم شركت داشت و با عمود خيمه، نُه نفر از مشركين قريش را كشت.

شوهر اسماء، ابوسعيد انصاري، تا زمان خلافت عبدالملك زنده بود. اما تاريخ وفات او مشخص نيست.

ابن حجر عسقلاني، ام عامر بنت يزيد بن سكن را به غلط غير از ام عامر اشهليه دانسته و اين دو را جدا ذكر كرده است.

وي از رسول خدا9 روايات زيادي نقل كرد. ابن حمزه، او را در شمار راوياني آورده كه در «مسند احمد» از رسول خدا9 روايت دارند.

محمود بن عمرو، مهاجر بن ابي مسلم و شهر بن حَوْشب از كساني هستند كه از او روايت نقل

ص37

كرده اند.

ابن سعد، از طريق خود، از اسماء دختر يزيد بن سكن نقل كرده كه گفته است:

از رسول خدا9 شنيدم كه فرمود: «فرزندان خود را با شيردادن در دوران بارداري خود پوشيده به كشتن مدهيد. سوگند به كسي كه جان من در دست اوست، اگر آنان با سواران روياروي شوند از پاي درمي آيند و تباه مي شوند».

به نقل ابن سعد، واقدي گفته: «مقصود اين است كه هنگامي كه زنان، كودكان را شير مي دهند، باردار نشوند يا با همسرانشان همبستر نشوند».

در روايت ديگري، اسماء گفته است:

رسول خدا9 در مسجد محله ما نماز مغرب را خواند. من به خانه برگشتم، پاره گوشتي پخته كه به استخوان چسبيده بود و چند گرده نان به حضورش بردم و عرض كردم: «پدر و مادرم فدايت باد! شام بخور». آن حضرت، خطاب به ياران خود فرمود: «به نام خداي متعال بخوريد». آن حضرت و يارانش و همه كساني كه حضور داشتند، از آن غذا خوردند و

ص38

اندكي از غذا هم باقي ماند. سپس آن حضرت از مشك آبي كه در خانه ام بود، نوشيد. بعد از اين، من از آن آب به بيماران مي نوشاندم و گاهي به اميد تبرك و خير و بركت از آن آب مي نوشيدم.

ص39

6

ام رِعْلة _ قشيرية

وي، زني شاعر، سخنور و فصيح بود. او از باديه هاي اطراف مدينه، همراه شوهرش، ابو رعله، خدمت پيامبر اكرم9 رسيد و ضمن شمردن وظايف زنان، به ايشان عرض كرد:

سلام و رحمت خدا بر تو اي رسول خدا! ما زنان پرده نشينيم، همسرداري مي كنيم، فرزندان شوهرانمان را تربيت مي كنيم و بهره اي از جهاد در راه خدا نداريم، مطلبي بياموز كه ما را به خدا نزديك كند.

پيامبر9 از فصاحت او تعجب كرد و در جواب فرمود:

عَلَيْكُنَّ بِذِكرِ اللهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ غَضِّ البَصَرِ وَ خَفضِ الصَّوتِ.

ص40

بر شما (زنان) باد كه در شب و روز به ياد خدا باشيد و چشمان خود را از نامحرم بپوشانيد و صداي خود را بلند نكنيد.

در حديث ديگري آمده است كه به رسول خدا9 عرض كرد:

يا رَسُولَ اللهِ9 إنّي اْمرأةٌ مُقَنّية أقَيِّن النِّساء وَ أُزَيِّنُهُنَّ لأزْواجِهِنَّ فَهَلْ هُو حَوبٌ فأثبطَ عنه. فَقَال لَها: يا أُمَّ رِعلَه! قَيِّنيهُنَّ وَ زَيِّنيهُنَّ إذا كَسدنَ.

يا رسول الله! من آرايشگر زنانم و آنان را براي شوهرانشان زينت مي كنم. آيا اين گناه است و بايد آن را ترك كنم؟ حضرت فرمود: «اي ام رعله! آنان را براي شوهرانشان آرايش كن و زينت ده؛ آن گاه كه زشت شدند و به هم ريختند».

بعد از اين، ام رعله به قبيله خود برگشت و در زمان حيات رسول خدا9 خبري از او نبود تا اينكه در ايام «ردّه» به مدينه برگشت و متوجه رحلت پيامبر9 شد و بسيار محزون گشت و براي ابراز حزن خود، حسن و حسين8 را در كوچه هاي مدينه مي گرداند و گريه مي كرد و مرثيه ذيل را نيز كه خود

ص41

ص42

سروده بود، مي خواند:

يا دارَ فاطِمَةَ المعمورَ ساحَتُها

هيجت لي حزنا حييت من دار

اي خانه فاطمه كه آباد بودي، اندوه مرا برانگيختي، خدا تو را آباد كند.

ص43

كتابنامه

* قرآن كريم.

1. الاحاد و المثاني، ابوبكر احمد بن عمرو بن ابي عاصم، تحقيق باسم فيصل احمد الجوابره، رياض، دارالدرايه، 1411ه .ق.

2. الاستيعاب في معرفة الأصحاب، يوسف بن عبدالله بن عبدالبر، تحقيق علي محمد سجاوي، چاپ اول، بيروت، دارالجيل، 1412ه .ق.

3. اسد الغابة في معرفة الصحابه، علي بن ابي الكرم بن اثير، تحقيق علي محمد معوض، بيروت، دارالكتب العلميه، 1415ه .ق.

4. الاصابة في تمييز الصحابه، احمد بن علي بن حجر العسقلاني، تحقيق عادل احمد عبدالموجود، بيروت، دارالكتب العلميه، 1415ه .ق.

5. الإصابة في تمييز الصحابه، احمد بن علي بن حجر، بيروت، دارالجيل، 1412ه .ق.

:44

6. اعلام الوري، فضل بن حسن طبرسي، تحقيق و نشر مؤسسة آل البيت لإحياء التراث، قم، 1417ه . ق.

7. اعيان الشيعه، محسن امين، بيروت، دارالتعارف، [بي تا].

8. الإكمال في ذكر من له رواية في مسند الإمام احمد، محمد بن علي بن الحسن بن حمزه حسيني، تحقيق عبدالمعاطي امين قلعجي، كراتشي، جامعة الدراسات الإسلاميه.

9. امتاع الأسماع، احمد بن علي مقريزي، تحقيق محمد عبدالحميد النميسي، بيروت، دارالكتب العلميه.

10. انساب الأشراف، احمد بن يحيي بلاذري، تحقيق سهيل زكّار، بيروت، دارالفكر، 1417ه .ق.

11. بحارالأنوار، محمدباقر مجلسي، بيروت، مؤسسة الوفاء، 1403ه .ق.

12. تاريخ الإسلام، محمد بن احمد ذهبي، تحقيق عمر عبدالسلام تدمري، بيروت، دارالكتاب العبري، 1410ه .ق.

13. تاريخ الامم و الملوك، محمد بن جرير طبري، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، دارالتراث.

14. تاريخ اليعقوبي، يعقوبي، بيروت، دارصادر.

15. تاريخ گزيده، حمدالله مستوفي، تهران، امير كبير.

16. تاريخ مدينة دمشق، ابي القاسم علي بن الحسن بن هبة الله (ابن عساكر)، تحقيق علي شيري، بيروت، دارالفكر، 1415ه .ق.

17. تهذيب التهذيب، ابن حجر العسقلاني، بيروت، دارالفكر، 1404ه .ق.

ص45

18. تهذيب الكمال في أسماء الرجال، ابو الحجاج يوسف مزي، تحقيق سهيل زكار، بيروت، دارالفكر، 1414ه .ق.

19. جمهرة انساب العرب، ابو محمد علي بن احمد بن حزم، بيروت، دارالكتب العلميه، 1403ه .ق.

20. الحدائق الناظره، تحقيق ايرواني، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم.

21. حلية الأولياء، احمد بن عبدالله ابونعيم اصفهاني، بيروت، دارالكتاب العربي، 1407ه .ق.

22. ذخائر العقبي في مناقب ذوالقربي، احمد بن عبدالله طبري، مكتبة القدس، 1356.

23. روضة الواعظين، فتال نيشابوري، تحقيق: سيد محمد مهدي سيد حسن، قم، منشورات رضي.

24. سبل الهدي و الرشاد، صالحي شامي، تحقيق عادل عبدالموجود، بيروت، دارالكتب العلميه، 1414ه .ق.

25. السجود علي الارض، علي احمدي، بيروت، مركز جواد، 1414ه .ق.

26. السقيفة و فدك، احمد بن عبدالعزيز جوهري، تحقيق محمد هادي اميني، بيروت، 1413ه .ق.

27. السنن، احمد بن الحسين بيهقي، بيروت، دارالفكر، 1404ه .ق.

28. سير اعلام النبلاء، محمد بن احمد ذهبي، تحقيق شعيب الارنؤوط، بيروت، مؤسسة الرساله، 1413ه .ق.

ص46

29. السيرة النبويه، اسماعيل بن كثير، تحقيق مصطفي عبدالواحد، بيروت، دارالمعرفه، 1396.

30. السيرة النبويه، عبدالملك بن هشام، تحقيق مصطفي السقا، مصر، مطبعة مصطفي الباني، 1355ه .ق.

31. السيرة النبويه، عبدالملك بن هشام، تحقيق مصطفي سقا و ديگران، بيروت، دارالقلم.

32. شرح الاخبار في فضائل الأئمة الاطهار، نعمان بن محمد تميمي (قاضي نعمان)، تحقيق حسيني جلالي، قم، جامعه مدرسين.

33. شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، تحقيق ابراهيم ابوالفضل، بيروت، داراحياء التراث، 1385ه .ق.

34. شرف المصطفي، ابوسعد عبدالملك خرگوشي، مكه، دارالبشائر الإسلاميه، 1422ه .ق.

35. صحيح البخاري، محمد بن اسماعيل بخاري، بيروت، دارصادر.

36. الصحيح من سيرة النبي الأعظم9، سيد جعفر مرتضي عاملي، بيروت، دارالسيره.

37. الطبقات الكبري، محمد بن سعد، تصحيح عبدالقادر عطا، بيروت، دارالكتب العلميه، 1410ه .ق.

38. العقد الفريد، احمد بن عبدربه اندلسي، بيروت، دارالكتب العربيه، 1403ه .ق

39. عيون الأثر في فنون المغازي و الشمائل و السير، ابن سيد الناس، بيروت، مؤسسة عزالدين، 1406ه .ق.

ص47

40. فتح الباري في شرح صحيح البخاري، احمد بن علي بن حجر العسقلاني، تحقيق عبدالعزيز عبدالله بن باز، بيروت، دارالكتب العلميه، 1418ه .ق.

41. الفضائل، شاذان بن جبرئيل قمي، نجف اشرف، المطبعة الحيدريه، 1381ه .ق.

42. الكافي، محمد بن يعقوب كليني، دارالكتب الإسلاميه، تهران.

43. كامل الزيارات، جعفر بن محمد بن قولويه قمي، تحقيق جواد قيومي، مؤسسة نشر اسلامي، 1417ه .ق.

44. كتاب الثقات، محمد بن حبان تميمي، حيدرآباد دكن، مطبعة مجلس دائرة المعارف العثمانيه.

45. كنزالفوائد، محمد بن علي كراجكي، قم، مكتبة المصطفوي، 1410ه . ق.

46. لسان الميزان، احمد بن علي بن حجر العسقلاني، چاپ اول، بيروت، مؤسسة الاعلمي، 1415ه .ق.

47. المجموع في شرح المهذب، محيي الدين بن شرف نووي، بيروت، دارالفكر.

48. مروج الذهب و معادن الجوهر، علي بن الحسين مسعودي، بيروت، دارالفكر، 1410ه .ق.

49. مستدرك الحاكم، محمد بن محمد حاكم نيشابوري، تحقيق يوسف المرعشلي، بيروت، دارالمعرفه، 1406ه .ق.

50. مستدرك سفينة البحار، علي نمازي، قم، جامعه مدرسين، 1419ه .ق.

ص48

51. المسترشد في إمامة اميرالمؤمنين7، محمد بن جرير طبري، تحقيق محمودي، مطبعة سلمان فارسي (اوايل قرن چهارم).

52. مسند، ابويعلي موصلي، تحقيق حسين سليم اسد، دارالمأمون للتراث.

53. مسند، احمد بن حنبل، بيروت، دار صادر.

54. المعجم الكبير، سليمان بن احمد طبراني، تحقيق عبدالمجيد سلفي، بيروت، داراحياء التراث العربي.

55. المغازي، محمد بن عمر واقدي، تحقيق مارسدن جونس، قم، نشر دانش اسلامي، 1405ه .ق.

56. مناقب آل ابي طالب، ابن شهر آشوب، تحقيق لجنة من اساتذة النجف، مطبعة محمد كاظم حيدري، 1376ه .ق.

57. موسوعة حياة الصحابيات، محمد سعيد مبيض، بيروت، مؤسسه الريات، 1421ه .ق.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109